اون طوری که میخواستم نشد ... ولی یه قطره هم اشک نیومد از چشام ... 
اون آدم از زندگیش ناامید بود .. بنظرم حقم داشت .. ولی یه جوری شدم .. با خودم فکر میکنم که خیلیا هستن که دارن زندگی میکنن و شرایط اونو دارن ... کاش نبود هیچ کس که مثه اون آدم باشه ... هیچ چیزی بدتر از ناامیدی نیس ... 




البته این کتاب ادامه هم داره .. یه کتاب جداس به اسم " پس از تو " نوشته ی همین نویسنده "جوجو مویز"